English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4306 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
I'd like to leave my luggage, please. من می خواهم اسباب و اثاثیه ام را تحویل بدهم.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Luggage U اسباب و اثاثیه
I don't want to say anything about that. U من نمی خواهم در باره آن مورد نظری بدهم.
luggage van U واگن اسباب و اثاثیه
this luggage U این اسباب و اثاثیه
There is one piece missing. یک تکه از اسباب و اثاثیه نیست.
luggage lockers U قفس های اسباب و اثاثیه
Where are the luggage lockers? U قفسه های ویژه اسباب و اثاثیه کجاست؟
Where are the luggage trolleys? U چرخ دستی اسباب و اثاثیه کجا هستند؟
Can you help me with my luggage? U ممکن است اسباب و اثاثیه ام را حمل کنید؟
Please take this luggage. خواهش میکنم این اسباب و اثاثیه را برایم بیاورید.
Take this luggage to the taxi, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تاکسی حمل کنید.
Could you help me carry my luggage? U ممکن است در حمل اسباب و اثاثیه ام به من کمک کنید؟
Will you have our luggage sent up? U آیا ممکن است اسباب و اثاثیه من را بالا بفرستید؟
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
Take this luggage to the bus, please. لطفا این اسباب و اثاثیه را تا اتوبوس / تاکسی حمل کنید.
cumulative delivery diagram U منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover U تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
impact shipment U کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
furnishings U اثاثیه
equipment U اثاثیه
the f. of a room U اثاثیه اطاق
gas fittings U اثاثیه گاز
disfurnish U بی اثاثیه کردن
unfurnished U بدون اثاثیه
dixings U اثاثیه مخلفات
accomodation U تدارک جا اثاثیه تطابق
props U اثاثیه صحنه نمایش
How much is that? U چقدر بدهم؟
To rearrange the futniture. U اثاثیه ( مبلمان ) راجابجا کردن
pantechnicon van U یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
i cannot positively promise U نمیتوانم قول قطعی بدهم
i cannot say him nay U نمتوانم پاسخ رد به او بدهم نمیتوانم به او
It goes against the grain to pay these sums (that kind of money). U من که زورم می آید ازاین پولها بدهم
I can't go on any longer. U من دیگر نمی توانم ادامه بدهم.
Where can I get my car washed? کجا میتوانم اتومبیلم را بدهم بشویند؟
It doesn't fly with me [American E] [colloquial] U من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
Please let me take a share in the expenses. U اجازه بدهید منهم قسمتی از هزینه را بدهم
It would not be proper for me to give you that information. U درست نیست که من این اطلاعات را به شما بدهم.
That won't work with me! U من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
I cannot square it with my conscience to ... U من این را نمی توانم به وجدانم وفق بدهم ...
I had no opportunity to discuss the matter . U فرصت نشد که موضوع را مورد بحث قرار بدهم
Let me back up and explain how ... U به من اجازه بدهید از اول داستان در گذشته شروع بکنم و توضیح بدهم که چطور ...
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed U چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
to beg your pardon U معذرت می خواهم
i shall be U خواهم بود
i will go U خواهم رفت
excuse me U پوزش می خواهم
i shall go U خواهم رفت
to beg your pardon U پوزش می خواهم
how much do i owe you U چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ببینم.
he said U گفت که خواهم امد
willed U فعل کمکی "خواهم "
I'd like to reserve ... می خواهم یک ... رزرو کنم؟
I am thinking of your own good. U من خو بی شما رامی خواهم
he said i will come U اوگفت خواهم امد
i will see sbout it U من به ان رسیدگی خواهم کرد
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
Please excuse me . U عذرمی خواهم ( ببخشید )
wills U فعل کمکی "خواهم "
will U فعل کمکی "خواهم "
he said U گفت خواهم امد
he said he shoued go U اوگفت خواهم رفت
procurement rate U نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
I dont know and I dont want to know . U نه می دانم ونه می خواهم بدانم
I would like to have something to drink . U می خواهم گلویی تازه کنم
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را لغو کنم.
I ll pay him back in his own coin . U حقش را کف دستش خواهم گذارد
i beg your pardon U پوزش میخواهم معذرت می خواهم
I'll be at home today . U امروز منزل خواهم بود
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را تائید کنم.
I'd like to confirm my flight. می خواهم پروازم را اوکی کنم.
I'd like a train timetable. من برنامه حرکت قطارها را می خواهم.
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
I'd like to see Mr. ... U من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
I wI'll sign for him . U من بجای اوامضاء خواهم کرد
I want my steak well done. U می خواهم استیکم خوب پخته با شد
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
i wish you happiness U خوشی یا سعادت شما را می خواهم
I'd like to cancel my flight. می خواهم پروازم را کنسل کنم.
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
i will return his kindness U مهربانی او را تلافی خواهم کرد
i wish you a happy new year U سال نوسعیدی را برای شما می خواهم
i will send him my book U کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
I wI'll achieve my purpose (goals) quietly. U بی سروصدا منظورم راعملی خواهم کرد
i will speak to him about it U در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I'd like to have a place of my own [to call my own] . U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I'll think it over. U در این خصوص فکر خواهم کرد.
I'll do that. U من این کار را انجام خواهم داد.
Don't let me keep you. U نمی خواهم که خیلی معطلتان کنم.
I would like to [ undress] take off my clothes. U من می خواهم [لخت بشوم] لباسهایم را در بیاورم.
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
with you U بی پرده با شما سخن خواهم گفت
I will be instigating [initiating] legal proceedings. U من دعوی حقوقی را آغاز خواهم کرد.
I wI'll sign for (on behalf of)my brother. U از طرف (سوی )برادرم امضاء خواهم کرد
Talking of Europe ,please allow me … U حالا که صحبت از اروپ؟ است اجازه می خواهم ...
I wI'll do that all by myself. U من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
I wI'll do it on my own responsibility . U به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
I want to look at old coins. U من می خواهم سکه های قدیمی را تماشا کنم.
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
This is just what I want . This is the very thing I want . U این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
You have to listen to me. U شما باید به من گوش بکنید [ببینید چی می خواهم بگویم] .
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
It makes me sick just thinking about it! U وقتی که بهش فکر می کنم می خواهم بالا بیاورم!
I'll get you all fixed up. U همه چیز را برایتان درست وروبراه خواهم کرد
tomorow morning . I wI'll leavew for london. U فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
I wI'll go flat out to do it. U بهر جان کندنی باشد اینکا رراانجام خواهم داد
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now. U من فردا با او [مرد] تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
utilization U تحویل
processes U تحویل
process U تحویل
bailment U تحویل
transter U تحویل
free U تحویل
devolvement U تحویل
freed U تحویل
freeing U تحویل
frees U تحویل
delivery U تحویل
solstice U تحویل
liveries U تحویل
livery U تحویل
deliveries U تحویل
landing, storage, delivery U تحویل
prehension U تحویل
lash up U اسباب
instrumentally U با اسباب
appliances U اسباب
apparatus U اسباب
devices U اسباب
accouterment U اسباب
free handed U بی اسباب
free hand U بی اسباب
fixings U اسباب
geap U اسباب
dixings U اسباب
mountings U اسباب
whigmaleerie U اسباب
whigmaleery U اسباب
device U اسباب
rig U اسباب
tool U اسباب
rigged U اسباب
rigs U اسباب
tackling U اسباب
freehand U بی اسباب
apparel U اسباب
removers U اسباب کش
doodad U اسباب
doodads U اسباب
tackle U اسباب
traps U اسباب
articles U اسباب
rigging U اسباب
tackles U اسباب
things U اسباب
tackled U اسباب
remover U اسباب کش
appliance U اسباب
instrument U اسباب
gadget U اسباب
outfits U اسباب
outfit U اسباب
gadgets U اسباب
valuables U اسباب
contraptions U اسباب
contraption U اسباب
contrivance U اسباب
contrivances U اسباب
article U اسباب
ex factory U تحویل در کارخانه
terminal price U قیمت تحویل
delivery side U سمت تحویل
delivery speed U سرعت تحویل
rendered U تحویل دادن
renders U تحویل دادن
renditions U پرداخت تحویل
demand satisfaction U تحویل درخواستها
delivery valve U سوپاپ تحویل
rendition U پرداخت تحویل
delivery to the home U تحویل در خانه
LSD U نگهداری تحویل
render U تحویل دادن
delivery terms U نحوه تحویل
delivery terms U شرایط تحویل
delivery table U میز تحویل
ex mill U تحویل در کارخانه
transferee U تحویل گیرنده
to hand over U تحویل دادن
to deliver over U تحویل دادن
theft, pilferage, non delivery U عدم تحویل
take over U تحویل گرفتن
take delivery of U تحویل گرفتن
shortchange U کم تحویل دادن
prompt delivery U تحویل فوری
polytropic U تحویل برزخ
Recent search history Forum search
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
1چه زمانی باید اتاق تحویل بدم
0من می خواهم درس انگلسیی بخوانم انلاین
0sailing on or about
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com